آب طلب نکرده همیشه مراد نیست

گاهی بهانه ایست که قربانیت کنند.

خرکی را به عروسی خواندند

خربخندید و شد از قهقهه سست

گفت من رقص ندانم به سزا

مطربی نیز ندانم به درست

بهر حمالی خوانند مرا

کآب نیکو کشم و هیزم چست

ماه امشب به نظر کاسه خون می آید

آه می پیچد و از چاه برون می آید

((ایام فاطمیه التماس دعا))

بیگانگی نگر که من و یار چون دو چشم

همسایه ایم و  خانه هم  را  ندیده ایم

دلتنگ که باشی     فرقی نمی کند پشت

پنجره ی اتاقی در پاریس

میان ازدحام خیابانی در تهران

    ویا........

حتما غروبی برای تماشا خواهی یافت.

با هرچه عشق   نام تورا می توان نوشت

با هرچه رود      راه تورا می توان سرود

بیم از حصار نیست   که هر قفل کهنه را 

با دستهای مهربان تو

                            می توان گشود

آنکس که گفت برای تو مردم دروغ گفت!!

من راست گفته ام که برای تو زنده ام.

خدایا بفهمان مرا     که   ب ی ت و  چه میشوم"

اما نشانم نده!!!!

خدایا هم بفهمان وهم نشانم بده که

با تو چه خواهم شد.

غافل به من رسید ووفا را بهانه ساخت

افکند سر به پیش و حیا را بهانه ساخت

از بزم تا ز آمدن من برون رود

برخاست گرم و دادن جا را بهانه ساخت

رفتم به مسجدی که به رویش نظر کنم

بر رخ گرفت دست و دعا را بهانه ساخت

آمد به زمین حجت حق رحمت رحمان      درنیمه شعبان

پور نور شد از عارض وی عالم امکان    در نیمه شعبان

گردید عیان حجت حق مهدی موعود        با طالع مسعود

شد سامره خلوتگه خورشید درخشان       در نیمه شعبان

طفلیکه که جهان منتظرش بود شب وروز   مولود شد امروز

افروخته شد از رخ او مشعل ایمان          در نیمه شعبان

.............